چکیده:
پس از ظهور اسلام، خاورشناسان با اهداف و انگیزههای مختلف به اسلام شناسی روی آوردهاند. هدف اصلی بیشتر خاورشناسان با تکیه بر قرائن و شواهد موجود، مقابله با اسلام و قرآن بوده است. رژیس بلاشر در کتاب «در آستانه قرآن»، با اتکاء به منابع اهل سنت و روش تحقیق مستشرقان دربارة قرآن که ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ اﻋﺠﺎز ﻗﺮآن نیستند، دیدگاه خود را در زمینههای تاریخ و تفسیر قرآن بیان نموده است. آﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﺤﻘﻖ سرشناس ﻏﺮﺑﯽ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ آراء او ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎ را در جهت شناخت روش تحقیق خاورشناسان دربارة قرآن، کشف و تحلیل نقاط ضعف و قوت آنها در زمینه تاریخ و تفسیر قرآن، شناخت منابع مطالعاتی آنان در زمین قرآن و در نهایت تحلیل و نقد علمی آراء آنها یاری رساند. در این تحقیق، آراء بلاشر در کتاب «در آستانة قرآن»، مورد تحلیل و نقد قرار گرفته و روش ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪاي و مطالعة ﮐﯿﻔﯽ و ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻧﻘﺪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ روش، ﺟﻬﺖ اﻧﺠﺎم اﯾﻦ ﻧﻮع ﭘﮋوﻫﺶ است، اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ.
با تحلیل و بررسی کتاب «درآستانه قرآن» این نتایج بدست آمد: بلاشر در زمینة جمع قرآن قائل است جمع و تدوین قرآن به وسیلة پیامبر انجام نگرفته و این کار پس از آن حضرت انجام گرفته است، ولی با توجه به شواهد روایی و تاریخی، جمع قرآن توسط خود پیامبرانجام گرفته است. بلاشر در زمینة اختلاف قرائتها، ریشة این اختلافها را به عصر پیامبر بازگردانده و این امر را یکی از وجوه اختلاف مصاحف میداند، ولی این نظر وی بر عقیدة اهل تسنن، مبنی بر نزول قرآن بر اساس «سبعة احرف» استوار گردیده و این سخن باطلی است. بلاشر در زمینة توصیف مصحف کنونی، تقسیم قرآن برحسب سورهها و آیهها را توقیفی ندانسته و معتقد است که بسمله پس از جمع قرآن به آغاز سورهها اضافه شده است و در ادامه حروف مقطعه را تلخیص یک جملة دعایی و یا یک نوع مناجات میداند، ولی آراء وی بر اساس قرائن تاریخی و روایی صحیح نیست. بلاشر در زمینة تحریف قرآن، قائل به انواع تحریف در قرآن است، ولی این ادعا با دلایل و شواهد متعدد قابل قبول نیست. بلاشر همچنین در زمینة ﺗﻔاسیر اسلامی، معتقد است تنوع تفاسیر مسلمانان باعث سردرگمی خاورشناسان در مواجهه با آنها میشود و نیز قائل است روایات تفسیری به خاطر اینکه محتوای مبهم و گاهی اوقات متناقض دارند، نمیتواند ما در فهم محتوای قرآن یاری کند، در حالی که تنوع تفسیری مسلمانان، دلیل بر مطالعات بیشتر مسلمانان و دقت آنها در تفسیر کلام الهی است و همچنین دیدگاه ایشان درباره روایات تفسیری نیز ناشی از عدم توجه ایشان به مرجّحات سندی و دلالی روایات است. در نهایت بلاشر در زمینة تاریخگذاری قرآن، بدون توجه به روایات (مضامین تاریخدار) و با استفاده از شاخصهای سبک شناختی نظیر طول و نوع واژگان، نوع مضامین، نوع خطابات و اسلوب آیات و سورهها، به طبقهبندی سورههای قرآن پرداخته است، ولی این کار وی معتبر و علمی نیست.
واژگان کلیدی: خاورشناسان، رژیس بلاشر، در آستانة قرآن، تاریخ قرآن، تاریخگذاری سورهها.